وحید حسینی | شهرآرانیوز - اگر بپذیریم نسل امروز تا اندازه زیادی از پیشینه فرهنگ و ادبیات خود دور افتاده است، دغدغه فرهیختگان برای آشتی دادن این نسل با گذشته خود را بهتر درک خواهیم کرد. ازجمله مصداقهای این پیشینه غنی، شاهکارهای متون کهن ادب فارسی است و یکی از نمونههای دغدغه یادشده، تلاشی است که برای ساده سازی متون کهن صورت میگیرد. اینکه آیا چنین کوششهایی چه باید و نبایدهایی دارد و چقدر میتواند سودمند و کارآمد باشد، بحث دیگری است. در مطلب پیش رو، میخواهیم کتابی را معرفی کنیم که فراهم آورنده آن به امید راحت خوان کردن «تاریخ بیهقی»، شاهکار ماندگار ادبیات فارسی، برای کتاب خوان امروزی به چاپ رسانده است.
«تاریخ بیهقی به روایتی دیگر» روایت محمدرضا مرعشی پور از متن فاخر ابوالفضل بیهقی، تاریخ نگار و نثرنویس بزرگ خراسانی، است. مرعشی پور در این کتاب تقریبا پانصدوپنجاه صفحهای صورتی تغییریافته از تاریخ بیهقی را پیش روی خواننده امروزی میگذارد، منتها چنان که در گفت وگوی نگارنده این مطلب با او تأکید میکند، سعی کرده است تغییراتش به بافت و ساختار و مشخصات نثر بیهقی آسیب نرساند و خواننده از مطالعه کتابش، مزه نثر اصلی را بچشد.
میدانیم که کتاب گران سنگ بیهقی رویدادهای روزگار سلطان مسعود غزنوی را روایت میکند و مؤلف عالم و آگاهش به واسطه اشتغال به شغل دیوانی در دربار غزنوی، به مسائل آن روزگار -مانند اتفاقات تلخ و دسیسه چینیها و رقابت ها- وقوفی درخور داشته است. متأسفانه از کتاب بزرگ و پرحجم او بخشهای زیادی مانند سرانجام مسعود، در طی تاریخ از کف رفته یا به علتی به دست ما نرسیده است.
در نسخههای به جامانده کنونی، ما روایت نوجوانی مسعود را تا جایی از سلطنت او میخوانیم و دراین میان، گریزهایی به ماجراهای فرعی و مرتبط زده میشود و همچنین از تاریخ خوارزم سخن رانده میشود که ارتباط مستقیمی با روند اصلی ماجراها ندارد. محمدرضا مرعشی پور در کتاب «تاریخ بیهقی به روایتی دیگر» با هدف نزدیک شدن به متنی رمان گونه، تاریخ خوارزم را حذف کرده است.
همچنین برای حفظ توالی رویدادها، ماجراهای فرعی یا به قول خودش داستانکها را نیز کنار گذاشته است و بازگشتهای بیهقی به گذشته (آنچه در داستان نویسی کنونی و سینما «فلاشبک» خوانده میشود) را به گونهای جابه جا کرده است که متن روایتش شکل خطی به خود بگیرد. چنان که اشاره شد، این نویسنده نگاهی کمابیش رمان نویسانه را لحاظ کرده است و ازاین رو، اشعار فارسی و عربی متن اصلی را در روایت خود نیاورده است. به همین ترتیب، کوشیده خلأ فرجام مسعود در متن به جامانده تاریخ بیهقی را به نوعی پر کند و دراین راستا از منابعی مانند «تاریخ گردیزی» و جز آن بهره برده است.
او از میان روایتهای مربوط به پایان کار مسعود غزنوی، یکی را برگزیده است تا پایانهای بر کتاب خود بنویسد و به سرگذشت سلطان غزنوی بیفزاید. اما یکی از علل بی مهری نسل امروز به ادبیات کلاسیک و کهن فارسی، دشواریها و سخت خوانیهای این متون است. در کتاب نام برده، با لحاظ کردن همان قید حفظ مزه و ساخت نثر بیهقی، برابرگذاریهایی انجام شده است تا متن آسان خوان شود.
دراین باره، معادلهایی برای واژگان دشوار و مهجور عربی و فارسی اثر، جایگزین شده است. همچنین معادلهایی مفهوم برای خواننده امروزی، جای برخی کنایهها و مَثَلها و... را گرفته است. مرعشی پور هدف خود از این اقدامات را بی نیازی خواننده از مراجعه به واژه نامهها و کتابهای مرجع به قصد فهم اثر بیهقی بیان کرده است. «تاریخ بیهقی به روایتی دیگر» را انتشارات نیلوفر در سال۱۳۹۵ چاپ و پخش کرده است.